واقعيت
خوارج از وزن سبک وحشی به ته خط رسیدن و ریدن به تمام انچه گفتن و گفتی با چشای خیس خندیدن مثل التم بعد از انزال توی یک دیالوگم با یک گله خوشحال مثل خواب بد یک سگ پیر که تمام عمرو شاشیده رو دیوار مثل کفتار زوزه کشان شب رو شکل زخم رو تن بیمار دیگه مشروب مست شده از من من یک خاکسترم از این سیگار دل خوشم نکن پشت این سنگر ترس و تشویش خوابیده ما همیشه دروغ می گفتیم گرگ همینجا خوابیده مثل یک زن تو تجاوز جنسی شل گرفتم درد کمتر شه یک پل شکسته میان دو هیچ شاید که هنوز خم تر شه یک سرنگ الوده تو رگم پر ویروس ترس و وحشت مثل یک بچه کربه لگد خورده خاطراتش تو کوچه خلوت شرم یک حلقه ازدواجم که افتاده روی تاق سنگ مستراب تشویش دختری دانشجو که واسه نمره خوابیده با استاد یک درختم که کرم های تنت دل خوشی شباشه یک کویرم که خواب می بینه روی تنش اب می پاشن
سه شنبه 26 مهر 1390 - 10:08:59 PM